وجوه مشترک بين دو ملت کهنسال و متمدن ايران و هند به هزاران سال قبل برميگردد. ظهور اسلام در شبه قاره هند و مهاجرت و رفت و آمدهاي ايرانيان مسلمانان به اين کشور روابط ميان اين دو سرزمين پهناور را مستحکمتر از گذشته کرد. تشکيل حکومتهاي اسلامي در هند توسط مسلمانان غيرهندي و بکارگيري هندوان و ساير مذاهب در دستگاههاي حکومتي باعث پايداري حکومتهاي اسلامي و تشکيل بزرگترين امپراطوري مسلمانان بر قسمت اعظم شبه قارههند گرديد. بيشتر سلسله حکومتهاي اسلامي تعليم يافتگان مکتب ايران بودند. لذا هنر ايراني و اسلامي در سراسر هند تجلّي پيدا کرد و زبان فارسي زبان رسمي دربار و زبان علم گرديد. کتابهاي علمي به زبان فارسي نوشته شد و اسناد و فرامين دربار بزبان فارسي صادر ميگرديد. از قرن نهم هجري اعتلاي زبان فارسي در همه زمينهها بهچشم ميخورد. زبان فارسي که تا آن وقت زبان علم و دربار بود، باظهور تصوف اسلامي در هند توسط عرفا و متصوفه درميان مردم عامي رواج پيدا کرد صدها کتاب ادبي و عرفاني به فارسي نوشته شد و مدارس ديني از طريق زبان فارسي علوم ديني را تدريس ميکردند. در سايه امپراطوري بزرگ اسلامي در شبه قاره هند حکومتهاي محلّي پا به عرصه وجود گذاشتند. بانيان اکثر اين حکومتها ايرانيان مهاجر بودند. تنها در جنوب هند پنج حکومت محلّي از اواخر قرن نهم هجري بوجود آمد که اکثراً ايراني و شيعه مذهب بودند. مهاجرت انديشمندان، علما، محدثين و مفسرين، ادبا، شعرا و صنعتگراناز ايران به هند کاروان هند را بوجود آورد و براي چند قرن هند مأمن و پناه و جايگاه رشد و پيشرفت اکثر مهاجرين ايراني گرديد. باظهور استعمار انگليس بر هند و تسلط بر قسمت اعظم اين سرزمين پهناور باتوطئه استعمارگران زبان فارسي از رونق افتاد در کمتر از صد سال اردو و سپس زبان انگليسي جايگزين فارسي گرديد. چنانچه در اواخر دوران استعمار هند و با خروج انگليسها از اين کشور ميليونها سند و مدارک فارسي نابود شد. حوادث تلخ و ناگواري که در تاريخ ثبت شده دلالت بر بي رحمي و خشنونت استعمارگران نه تنها نسبت به انسانها بلکه بر منابع علمي دارد. هزاران نسخه خطي و دست نوشته نفيس به کيلو بر سربازارها فروخته شد و آنچه از اسناد و مدارک دالّ بر سياستهاي بيرحمانه استعمارگران بود سوخته و يا به رودخانهها و دريا سپرده شد. امّا آنچه پس از خروج استعمارگران از اسناد و مدارک، فرمانها، وقفنامه و.... باقي ماند، در تحوّلات استقلال هند و مهاجرت گروهي از مسلمانان و بيگانه شدن جامعه هند با زبان و ادب فارسي و فقر مادی و معنوی حاکم بر جامعه مسلمانان بخش عظيمي از آنها نابود شد. از کتابخانه بزرگ سلطنتي اوده که بقول ابوطالب لندني بيش از چهار صد هزار نسخه خطي نفيس و نادر در آن وجود داشت چيزي جز نام باقي نمانده. مراکز نگهداري اسناد مورد بيتوجهي قرار گرفت و آنچه از دست و ديد استعمارگران محفوظ مانده بود در تحولات انقلاب هند از بين رفت. امّا عليرغم از بين رفتن ميليونها سند و صدها هزار نسخه خطی نفيس بخش کوچکی از اين ميراث ارزشمند باقی ماند و نمونه آنها را می توان در مرکز آرشيو ملّی هند و آرشيو ايالت تلنگانه در حيدرآباد دکن جستجو کرد.