موضوع: نامه دوستانه و نصیحت آمیز از سمت نصراله خان قراگوزلوی حاجیلو، وزیر و وکیل شاهزاده حسینعلی میرزای فرمانفرمای مملکت فارس به سرجان ملکم [مالکم] نماینده بریتانیا و کمپانی در خلیج فارس درباره عدم پذیرش نماینده کمپانی از سوی دربار تهران و رفتارهای به دور از شان دیپلماتیک ایشان در قبال دولت ایران.
چنانکه در برخی از بررسی های اسناد مجموعه آرشیو ملی هند که توسط مرکز بین المللی میکروفیلم نور دیجیتال سازی شده و دست فهرست نویسی قرار دارند، اشاره کردیم، سرجان ملکم کوشید تا بار دیگر بتواند به دربار تهران نزدیک شده و با فتحعلی شاه و حتی شاهزاده عباس میرزا نایب السلطنه دیدار نماید. از دیگر سو، فتحعلی شاه و دربار تهران که از بد عهدی بریتانیا و دولت فرمانفرمای هند بسیار رنجیده بودند، روابط خود را با دولت فرانسه نزدیک و مستحکم تر نموده و حتی فرستادگان ناپلئون را نیز به حضور پذیرا شدند. علاوه بر اینها در معاهدهای که با دولت فرانسه بسته شد و به فینکنشتاین شهره گردید نیز بر این امر تکیه و تاکید شده که گرجستان از آن دولت ایران بوده و خواهد بود همچنین دولت فرانسه تعهد کرده بود تا تمام مساعی و کوشش خود را به کار برد تا روسها گرجستان را رها نمایند. بر این اصل بود که ژنرال گاردان فرانسوی به دستور مستقیم ناپلئون به ایران مسافرت کرد. ورود او به ایران مصادف با زمانی بود که سیاست فرانسه در قبال تزارهای روس تغییر کرده و عملا عهدنامه با ایران دیگر اعتباری نداشت. اما دربار ایران از این واقعه بی اطلاع بود و همین باعث شد تا با ورود گاردان به ایران، سیاست دولت مرکزی و دربار درقبال کمپانی و بریتانیا شکل دیگری پیدا نماید و وارد مرحله جدیدی شود. در این بین بخش عظیمی از موفقیت نیروهای فرانسوی در ایران را باید به شهرت فرانسه به خوشنامی و بلند شدن اقبال و آوازه ناپلئون دانست. تمام این موارد برای این بود که نماینده دولت فرانسه بتواند ماموریت اصلی خود یعنی گشایش راهی به سمت هند از طریق ایران را جامه عمل بپوشاند. گاردان در تهران از هر وسیلهای استفاده میکرد تا نگذارد نماینده بریتانیا و کمپانی وارد تهران شود و حتی تهدید کرده بود که اگر ملکم یا قاصد او به تهران وارد شوند، او ایران را ترک خواهد کرد. گاردان در نامهای برای شامپانی [شامپانیی] وزیر خارجه فرانسه که به تاریخ ۱۸ ژوئن ۱۸۰۸ یعنی ۲۵ ربیع الثانی ۱۲۲۳ فرستاد، اشاره کرد که در جلسه ای که شاه هم حاضر بوده است، صحبت از این شده که کشتیهای انگلستان در خلیج فارس به حدود سی عدد رسیده و ملکم نیز متواتر از دربار تهران تقاضای صدور اجازه برای فرستادن یک نفر قاصد را دارد. در زمینه این قاصد و شرفیابی خود ملکم نیز شاهزاده فرمانفرمای فارس از دربار تهران کسب تکلیف کرده و منتظر پاسخ است. او در ادامه خاطر نشان می کند که مفاد جلسه به واسطه وزیر اعظم میرزا شفیع مستوفی بندپئی مازندرانی به او رسیده و او در جواب تهدید به ترک تهران کرده است. وزیر نیز از از وحشت دربار تهران برای جواب رد دادن به ملکم سخن گفته وخاطرنشان کرده است که دولت بریتانیا تهدید نموده که کشتیهای انگلیسی سواحل خلیج فارس را به آتش خواهند کشید. در همین جلسه است که گاردان استراتژی جنگ با انگلستان را برای وزیر اعظم ترسیم کرده و از او میخواهد برای مقابله با ملکم و نیروهایش ارتشی کاملا مجهز به فارس و بنادر بفرستد. از آنجا که بیشتر خوانش ما از این بخش از تاریخ، دستاورد اسنادی غیر فارسی و مطالبی از زبانهای دیگر است، با رجوع و بررسی اسناد فارسی آرشیو ملی هند، میتوان به بخش های ناپیدای دیگری از این روابط و وقایع آن دسترسی پیدا کرد. در یکی از اسناد این مجموعه، نصرالله خان قراگوزلوی حاجیلو وزیر فرمانفرمای فارس سعی در متقاعد کردن ملکم به رفتار دیپلماتیک صحیح در قبال دولت ایران و از سوی دیگر دفع الوقت در برابر او دارد. او در بخشی از این مکتوب برای ملکم می نویسد:
... بعد از آرایش عنوان صحیفه به ابلاغ کتاب دوستانه و درخواست ا طلاع از وضع سلامت و احوال، در باب ورود آن دوست به بندر ابوشهر و فرستادن پرلی صاحب بهادر [سرچالرز پرسلی قاصد سرجان ملکم در این وقت] به دربار شاهنشاهی ایران، مقارن وصول مراسله آن دوست، اردوی همایون در جناح حرکت در ایالات شده، به سمت گنجه و گرجستان نظر بوده و این قرار شد که ابتدا به جهت تمشیت امور اصفهان و سایر ولایات [یک سطر به علت پارگی تقریباً ناخوانا و از میان رفته است.] ابواب جمعی از خدمت خاقان مرخصی حاصل شده و روانه مقصود بود و در حقیقت قطع مسافت گرجستان نیز به جهت آن دوست [یعنی رسیدن قاصد که پرسلی است به شاه واردوی شاهی] زحمتی عظیم و غیر مقدور بوده است؛ لهذا قبله عالم رعایت جوانب دوستی را کرده و لشکر و سپاه را به همراه شاهزاده اعظم نایب السلطنه العلیه العالیه فرمانفرمای مملکت آذربایجان [عباس میرزا نایب السلطنه] موظف نمودند که به سمت آن سامان بروند و عالیشان سفارت آگاه سفیر فرانس [ژنرال گاردان] را در [کذار، از] اردوی عرش اشتباه مرخص کرده و مأمور به خدمتِ سپهر منزلتِ نواب معظم الیه [کمک گاردان به عباس میرزا] و این امور را به کف با کفایت شاهزاده فرمانفرمای مملکت فارس به مقتضای دوستی و اتحاد بین الدولتین و توقیر آن دولت عالیجاه اسمعیل بیگ [اسمعیل بیگ دامغانی فرستاده مخصوص شاه و فرمانده نیروهایی که برای مقابله با دولت انگلستان به محض ورود آنها برای جنگ به داخل خاک ایران تدارک دیده شده بود] را که از مقربین سلطانی هستند مأمور به آن صوب [شیراز و بوشهر] نمودند و بعد از قرار و مدار مأموریت و دولتخواهی فیمابین قیام نموده باشند لیکن بعد از عزیمت مشارالیه چنان مسموع شده که پرلی صاحب بهادر الی دارالملک شیراز آمده و حسب الامر آن دوست معاودت به بندر [بوشهر] نموده است.
سهل است آن دوست خود نیز ترک توقف بندر نموده، نزول به جهاز و تمام اوقات روز و شب را در آنجا سپری میکنند؛ بنابراین خیرخواه [نگارنده] در مقام اظهار برمیآید که با وجود رابطه دوستی و اتحاد بینالدولتین علتین و اینکه بینالممالک ایران و انگلیس جدایی و دوجانبی منظور نبوده و نمیباشد، مع هذا آن دوست کامکار را نصیحت میکنم که از راه و رسم دوستی و رسم وکالت و خیرخواهی بیرون نیامده باشد، بدیهی است زمانی که شما از جانب انگلستان مأمور ایران شدهاید بنای دوستی مستحکمتر شده و بیشتر از پیشتر استحکام پیدا کرده است و زیادت خواهد شد؛ خبر خیر خواهی و صلاح اندیشی این بنده نیز کمال وضوح را برای آن دوست خواهد داشت؛ در سفر سابق به مملکت ایران که این خیرخواه در رکاب پادشاه به رتق و فتق مهمات امور مشغول بوده، به میزان مقدور شرایط دوستی و محبت را به ظهور رسانیده و اکنون نیز خاطر مرحمت تخمیر خاقانی [فتحعلی شاه] خاتمه امور آن دولت است که بایستی سمت اختتام پذیرد... .
این مراسله بسیار مهم که جزو مجموعه اسناد دیجیتال سازی شده مرکز بین المللی میکروفیلم نور از آرشیو ملی هند است، در جلد یکصد و چهار ذیل اسناد سال ۱۸۰۸ میلادی و به شماره آرشیو ۴۵۳ قابل دسترسی و بازبینی است.
خوانش، انتخاب و پژوهش: دکتر محمدرضا بهزادی