نسخه خطی پیش رو شامل سه قصیده مصور به کتابت موبد زاده موبد رستم و نوشتۀ ماناک نوروز معروف به مودی اهل شهر سورت در منطقه گجرات هند است و توسط مانک جی مروجی نوشیروان به نظم کشیده شده است. مثنوی نخست درباره گفتگوی میان سلطان محمود غزنوی و موبدی زرتشتی است و بعد از آن در قصاید بعدی به شرح داستان اردا ویراف می پردازد. در برخی از صفحات کتاب، متن به دو زبان فارسی و گجراتی نوشته شده است. این نسخه در سال 1156 ه.ق کتابت شده و در بخشی از کتاب چنین آمده است:
«فرحبد به درود شادی و رامشینی اندر روز مبارک آستاد و به ماه مبارک اردیبهشت سال اور یکهزار و صد و دوازده از شاهنشاهی یزجرد شهریار نوشتم این کتاب را در هندوستان در بلاد گجرات به شهر سورت هرکه خواند دعا و آفرین و انوشه روانی بر کاتب رساند. کاتب الحروف من دین بنده موبدزاده موبد رستم بن موبد بهرام بن داراب بن سهراب بن مانک بن پشوتن عرف سنجانه از نسل موبدان موبد نیر یوسنگ دهول هر که خواند دعا و آفرین و انوشنه روانی بر کاتب رساند و نویساننده این کتاب به دین پاکذات و خجسته صفات میمنت آیات رفیع الدرجات به دین مانک بن نوروز بن دهنجی بن کنورجی بن بهمن به زبان هندی عرف مودی ساکن بندر مبارک سورت هر که خواند و یا ببیند بر مالک و کاتب این کتاب دعا و آفرین و انوشه روانی برساند.
غریق رحمت یزدان کسی باد / که کاتب را به الحمدی کند یاد
من نوشتم تا برآید روزگار / من نمانم این بماند یادگار»
این نسخه با شماره 2/54.16 در موزه ملی هند نگهداری می شود. اردا ویراف داستان موبدی زرتشتی در دوره ساسانیان است که برای برطرف کردن شکِ مردمان درباره دین زرتشتی، رستاخیز و بهشت و دوزخ، خویش را به یاری موبدان دیگر به خواب هفتروزه میبرد و روح او در بهشت، نیکیهای نیکوکاران و در دوزخ مجازات بدکاران را میبیند و پس از به هوش آمدن آن داستانها را بازمیگوید. این مرد ویراف نام دارد که او را اردا به معنای قدیس لقب دادهاند. گروهی از زرتشتیان ایرانیتبار در شبهقاره هند زندگی میکنند که نیاکان آنها پس از سلطه اعراب مسلمان بر ایران به هند کوچ کردهاند.
منبع: موزه ملی هند، دهلی نو