كتابخانه درگاه عاليه مهدويه ، پالن پور گجرات
كتابخانه درگاه عاليه مهدويّه: بخش سوّم اين مجموعه به كتابخانه درگاه عاليهمهدويّه در شهر پالن پور تعلّق دارد. نظر به اهميت نسخههاي موجود در اين كتابخانهو آشنائي با جنبش مهدويت در قرن دهم هجري، مختصري درباره سيّد محمدجونپوري و نهضت مهدويّت بيان ميگردد: سيّد محمد يوسف فرزند سيد خانمعروف به بدّه اويسي حسيني روز يكشنبه 14 جماديالاولي 847 هجري در شهرجونپور واقع در ايالت اوتارپرادش و معروف به شيراز هند پا به عرصة حياتگذاشت. در سن 4 سالگي به مكتب نشست. در طفوليت موفق به حفظ كلامالله شد ودر سن پانزده سالگي به خدمت شيخ دانيال بن حسن بلخي درآمد. به علت ذوق وافرو حافظة قوي و جرأت در بحث واستدلال در تدريس پس از مدت كوتاهي از سوياستاد به لقب «اسدالعلما» مفتخر گرديد. در سن 40 سالگي همراه گروهي از شاگردانخود عازم زيارت خانه خدا شد و در شهرهايي كه از آنها عبور ميكرد به ارشاد وموعظه ميپرداخت. وي در سال 901 هجري به مكه رسيد. در ايامي كه در مكه بسرميبرد يك روز درميان ياران پشت به حجرالاسود كرد و در مقابل زائرين خانة خدااعلام مهدويت نمود. امّا علما و بزرگان مكّه توجهي به ادعاي وي نكردند. وي سپسبه وطن خود بازگشت و مدتي دور از شهر و مردم به عبادت پرداخت. پس از چنديبه شهر چنديري رفت و به وعظ و خطابه و ارشاد مردم مشغول گرديد. در اين مدتدوباره دعوي مهدويت كرد و گروه زيادي از مردم به وي پيوستند. بسياري از حكام،امرا و بزرگان از جمله سلطان غياثالدين خلجي دعوي سيد محمّد را پذيرفتند. سيدمحمد در نامهاي كه براي حكام مناطق مختلف نوشت خاطر نشان ساخت كه نام ويو پدرش همنام پيامبر و پدر پيامبر، محمد بن عبدالله است. وي خاتم ولايت محمديهو مهدي موعود است كه وعده آن به امم گذشته و امت اسلامي داده شدهاست. سپسهمه را به سوي خود دعوت كرده و راه نجات و رستگاري امم را در تبعيت از خوددانست.
تأثير كلام سيد محمد بسياري از عوام و حكام را به خود جذب كرد. در زمانحكومت برهان نظامالملك حاكم احمدنگر هزاران نفر با سيد محمد دست بيعتدادند و احمدنگر يكي از پايگاههاي مهدويت گرديد. اسماعيل نظام شاه نيز از پيروانسيد محمد جونپوري بود. صاحب منتخبالتواريخ دربارة سپاهيان اسماعيلنظامشاه مينويسد: «دوازده هزار سوار كه يك قلعه از قوم مهدوي بودند (و) از قومديگر اصلاً در آن داخل نبود». نظر علما و بزرگان ديني دربارة عقايد و قيام سيدمحمد جونپوري متفاوت است. گروهي وي را صاحب علم و انساني و زاهد و متقيو اهل كشف و كرامات خواندهاند و گفتهاند كه وي تنها در تعيين روش خطا نموده وجمعي ديگر از بزرگان دين وي را مبدع مذهب جديد دانستهاند. بدايوني درمنتخبالتواريخ وي را صاحب مقامات عاليه و فردي صادق و با اخلاصخواندهاست. صاحب خزينةالاصفياء درباره وي مينويسد كه انا المهدي گفتن ويدر حال سكر بوده است چنان كه بعضي در اين حالت انا الله و سبحان ما اعظم شأنيميگفتند. امّا در حالت عادي از اين گفتار توبه ميكردند ولي پيروان ايشان آن حالاتو احوال و كلمات ايشان را كلمات صادقه پنداشته و اصرار بر آن ميورزيدند؛ چنانكه دربارة سيد محمد جونپوري پيروانش اصرار به مهدويت وي داشتند و بدينطريق بسياري از مردم جاهل از راه حق منحرف و گمراه گرديدند و مذهب جديديرا اختراع كرده و آنرا به سيد محمد نسبت دادند. محمّد شاهجهانپوري در هديّةمهدويه در ردّ قول كساني كه از سيد محمد جونپوري حمايت كردهاند، مينويسد: كهسيد محمد هيچگاه پيروانش را از اين كه وي را مهدي موعود ميخواندند نهي نكرد،بلكه كتابهايي درباره اصول مذهب خود نوشت كه مغايرت كلّي با عقايد و احكامشريف داشت. وي سپس به ذكر بعضي از اصول مذهب سيد محمد اشاره كرده ومينويسد كه وي خود را مهدي موعود ميخواند و خود را نه تنها از خلفايراشدينبرتر ميدانست بلكه خود را افضل بر آدم، نوح و ابراهيم و موسي وعيسيميشمرد و در منزلت و قرب الهي خود را همطراز با پيامبر ميدانست. وي معتقد بودكه كسي كه انوار الهي را به چشم يا به قلب يا در خواب مشاهده نكند مؤمن نيست ودر نهايت نتيجه ميگيرد كه سيد محمد جونپوري از جاده اعتدال انحراف پيدا كرده ودر حقيقت بدعت در دين نهادهاست. در ذيل به بعضي از علماي ديگري كه در رددعوت سيد محمد جونپوري كتاب نوشتند، اشاره شود:
شيخ علي متقي مولف كتاب گرانقدر كنزالعمال است كه در اين رابطه كتابي بهنام «البرهان في علامات مهدي آخرالزمان» را به نگارش درآورد. شيخ علي قاري (م1016 ه.) نيز رسالةالمهدي را در اثبات وجود امام زمان و ردّ دعوي سيد محمدجونپوري نوشت. همچنين اسعدالمكي كتابي به نام «شهاب محرقه» را در ردّ ادعايسيد محمد تأليف كرد و محمد زمان خان شاهجهانپوري «هدية مهدويه» را نگاشت.انتشار ردّيهها از سوي علماي بزرگ دربارة دعاوي سيد محمد جونپوري موجباختلاف درميان پيروان سيد محمد گرديد و گروهي از علماي مهدويه به پاسخگوييپرداختند. در اواخر عمر سيد محمد جونپوري به خراسان سفر كرد. سلطان حسينميرزا والي خراسان گروهي از علما را مأمور كرد تا دربارة عقايد وي اطلاعاتي بهسلطان ارائه دهند. علما در مجالسي كه با سيّد محمد داشتند، تحت تأثير نفوذ كلاموي قرار گرفتند و به قول بدايوني: در گفتگوي با سيد محمد گفتگوي علمي رافراموش ساخته داخل اصحاب شدند.
سيّد محمد سپس به فراه در افغانستان فعلي رفت و در آنجا اقامت گزيد. ويپس از يك زندگي پرماجرا در 19 ذيقعده 910 هجري در سن 63 سالگي به علتبيماري تب دارفاني را وداع گفت و در همانجا به خاك سپرده شد. پس از وفاتسيدمحمد، فرزندش ميران سيد محمود ملقب به ثانيالمهدي كار پدر را دنبال كرد وپس از وي خلفاي بعدي با عنوان «داعي» نهضت مهدويّه را در مناطق مختلف هندتبليغ كردند و امروز پيروان اين مكتب در مناطق مختلف به خصوص مغرب وجنوب هند در شهرهاي حيدرآباد، احمدآباد و پالنپور فعّاليت دارند و داعي آنانانساني وارسته به نام «داودعالم» است كه محل سكونت وي در شهر پالنپور درايالت گجرات است اين شهر روزگاري يكي از مراكز بزرگ تبليغ افكار محمدجونپوري بوده است. با توجه به اينكه كتابهاي خطي موجود در كتابخانة «داود عالم»مدارك بسيار معتبري در اثبات موعود عالم از ديدگاه فرق اسلامي بشمار ميروندپس از سالها، تلاش براي ملاقات با ايشان و كسب اجازة تهيّه ميكروفيلم از نسخموجود در كتابخانه شان به ثمر رسيد و ايشان اجازه فرمودند كه از نسخههاي خطيميكروفيلم تهيه شود كه از بابت الطاف ايشان نهايت سپاس و تشكر را داريم. بخشسوّم اين مجموعه به فهرست ميكروفيلم نسخههاي كتابخانة جناب داودعالم باعنوان «درگاه عاليه مهدويّه» اختصاص يافته است